دفتر خاطرات

خاطرات دختری از جنس شیشه که بین عقل و احساس مونده و ترجیح میده گذر زمان همه چی زندگیشو مشخص کنه!

دفتر خاطرات

خاطرات دختری از جنس شیشه که بین عقل و احساس مونده و ترجیح میده گذر زمان همه چی زندگیشو مشخص کنه!

سال نو مبارک

یا مقلب القلوب والابصار

یا مدبر اللیل و النهار

یا محول الحول و الاحوال

حول حالنا الی احسن الحال

امید که سلامتی ،سرور ، سعادت ، سیادت ، سروری ، سبزی ، سرزندگی ، هفت سین سفره زندگیتان باشد.

نوروز 1388 مبارک

امیدوارم سال خوب و خوشی رو در پیش رو داشته باشین دوستای خوبم :)

...و عید می آید

یکسال دیگه هم به سرعت داره تموم میشه!!! یکسال دیگه هم به سالای عمرمون داره اضافه میشه!!! من در آستانه 20 سالگی ام!!!! فک میکنم امسال کلا سالی بود که توش تجربه های زیاد و باارزشی بدست اوردم هر چند بدست اورودن تجربه همیشه سخت و مشکل بوده و من همه اون سختیاشو تحمل کردم !! سخت ولی باارزش!!! میشه با این تجربه ها در آینده یه زندگیه بهتر داشته باشم...

روزای اسفند خیلی زود برام گذش اصلا حواسم نبود فک کنم تقصیر این رمان ها بود که همه وقتمو پر کرده:دی،بهترین رمان هم بنظرم همخونه بوده :دی ، از خونه تکونی هم اینو یادمه که وقتی صب چشامو باز میکردم باباهه و مامانه رو میدیم که دارن درو دیوارو میسابن :دی ، باباهه امسال یه حالِ اساسی به ما داد:دی، مرخصی گرف یه هفته !!! دیگه مامانه هم مارو زیاد بکار نکشید!!! روحمان را شاد کردند خوچحالیم :دی،البته خونمون بخاطر اینکه هی یه برنامه یی توش داریم ،تمیزو مرتبه ولی مامانه از خونه تکونیه عید نمیگذره!:دی ، اینم بگم که امروز بنده اتاقمو به اضافه دکور آشپزخونه رو یه حالی دادم:دی،  امسال یه خورده همه چی برام متفاوته!!! علاقه ای به خرید زیاد ندارم، چون هنوز چیزایی که از مسافرتای اخیر گرفتم استفاده نکردم !!!! مانتو..کفش..دیدم گناهه!!!! البته با اینهمه دیروز رفتم یه چیزایی خریدم...:دی ، چن روز پیش از این شهره بسیار مجهزمان!!!!! چن ساعت بیرون رفتم !! هوایی شدم !! دلم مسافرت میخواد :( ، دیگه داره حوصله مو سر میبره این شهر!!!

مُردم از کارای فارغ التحصیلی!!! بخدا بیچارم کردن!! هی میرم بانک هی میرم امور مالی !!! برا یه امضا؟؟؟!!! دیگه رسما دیسک کمر گرفتم!!! پولو پرداخت کردم بش میگم دیگه حساب صفر شد امضا کنین این برگه رو ! یه نیگا میکنه میگه 50 تومن دیگه بدهکاری اینو ندیدم!!! فک کنم اون لحظه دو تا شاخ دراوردم!!! دوباره میرم پرداخت میکنم!!! میگم بیا اینم از این!!! دوباره یه نیگا میندازه میگه 10 تومن زیاد ریختی!!! برو فیشو عوض کن... میخواسم بگم بابا پوله خودمه اصن 10 تومن حلالتون نمیخوامش!! والا :دی ، دوباره بانک دوباره یونی!!! خستگی بوضوح تو چشامه!!! یه نیگا میکنه بهمو با لبخند میگه عوضش کردی؟؟؟!!! حالا یادش اومده بود مهربون برخورد کنه با ملت دانشجو!!:دی ، نمیدونم چه لذتی داره که اینقد اذیت میکنن!!! حالا فک کن اون وسط تو بین چن تا آدم گیر بیوفتی که تیک دارن!!! :دی، دیگه رسما دیوونه میشی:دی ،یه دانشجویی کنارم واستاده بود هی رو میز یه چیزایی با دسش مینوش دوباره پاک میکرد دوباره از اول !!! :دی ، حالا یه امضا دیگه مونده...فک کنم باید نذر کنم :دی

خوشالم که داریم به عید نزدیک میشیم روزای اول سال رو خیلی دوس دارم ، برا سال جدید کلی برنامه دارم!!! دلم میخواد امسال درسمو ادامه بدم!! اگه کاره خوبی برام پیدا شد سر کار هم برم چون خیلی دلم میخواد مستقل باشم!!! وقتی آدم استقلال پیدا کرد میتونه به خیلی از هدفاش برسه !!! مثلا ماشین :دی ، من وحشتناک عاشق ماشینم!!! باید ماشین بگیرم !!! از زانتیا هم خیلی خوچمان میاد:دی ، قیمتشو هم گرفتم 18 تومن!!:دی ، امسال میخوام همه تلاشمو بکار بگیرم ...مهم اینه که این چن سالو خوب تلاش کنم...

خانومی دوست عزیزم خیلی وقته میخوام ازت تشکر کنم بابت همه دوستیها و مهربونیات!!! تو...یه انرژی مثبت ...یه دوست کامل..دلسوز...مهربون...همینجا ازت تشکر کنم...مرسی بخاطر همه چی...

دلم چند تا آهنگ توپ میخواد اگه آهنگه قشنگ سراغ دارین بهم بگین، پلییییییییز :دی

ناخرسندی

یه چیزایی هس که همیشه ذهنمو درگیر میکنه ، یه چیزی مثه نارضایتی از خیلی از مسائل زندگی!! که بعضی از اونا واقعیتهای زندگیه ولی ای کاش بتونم بخاطر مسائلی که همیشه هس ، ذهنمو درگیر نکنم... چند کلمه از حرفای این کتابه رو که جدیدا گرفتم مینویسم ، امیدوارم مورد استفاده قرار بگیره!!  

"مردم همیشه از همه چیز ناخرسندند.ناخرسندی یک عادت شده است.نه اینکه اگر آنان پول بیشتر ،خانه ای بزرگتر ،همسری مناسب تر ،فرزندانی بهتر یا شغلی ایده آل تر داشته باشند ،خرسند خواهند شد_ نه اینگونه نیست.هر چه هم داشته باشند،همچنان ناخرسند خواهند ماند.چه فقیر باشند چه ثروتمند ،همچنان ناخرسند خواهند ماند.

ناخرسندی یکی از عادت های ذهن است.ذهن زندگی خود را از راه آن می گذراند.طبیعت ذهن به گونه ای است که ممکن نیست خرسند شود.وقتی از این حقیقت آگاه شوی معجزه ای رخ می دهد. آن گاه می توانی ذهن را کنار بگذاری، زیرا ذهن،تو را هیچگاه خرسند نخواهد کرد. این در طبیعتش نیست.بنابراین تو در جست و جوی ناممکن هستی.

اگر دریابی چرا ناخرسند هستی، اگر برای ناخرسندی خود بهانه ای پیدا نکنی و آن را عمل ذهن بدانی ، آنگاه میتوانی خود را از آن کنار بکشی.این کار بسیار آسان است.فقط باید آن را ببینی.چون من این را می گویم به آن باور نکن.خودت باید آن را ببینی.

ذهنت را تماشا کن.به گذشته بنگر. بارها چنین پنداشته ای که اگر به چیزی معین دست یابی خرسند خواهی شد و تو به آن دست یافتی اما خرسند نشدی. بارها چنین شده است اما تو درس فرانگرفته ای. مردم بارها و بارها در یک گودال می افتند.

پس ذهنت و تمام خطرهایی که تو را گرفتار آنها می کند تماشا کن. برای ایجاد یک دگرگونی چیزی لازم نیست مگر به تماشا نشستن ذهن. و از راه این آگاهی ، همه چیز با پای خود خواهد آمد. به آرامی و بدون هیچ تلاشی."

پ.ن:دوس دارم نظرتونو در مورد این حرفا بشنوم!!!